نويسنده: محمد يوسفي




 

صالح متقي شيخ محمد طاهر نجفي، خادم مسجد کوفه نقل نمود:

من بعضي از علماي نجف اشرف را که به کوفه مي آمدند خدمت مي کردم و لذا گاهي چيزهايي مي آموختم، از جمله وردي را تعليم گرفته بودم که حدود دوازده سال شب هاي جمعه در يکي از حجرات مسجد نشسته، آن را مي خواندم و به ترتيب به حضرت رسول و آل طاهرين او عليهم السلام متوسل بودم تا نوبت به امام عصر عليه السلام مي رسيد.
شبي طبق معمول مشغول ورد بودم، ناگاه شخصي بر من وارد شد و فرمود: چه خبر است؟! چرا ول ول بر لب داري؟ هر دعايي حجابي دارد، بگذار حجاب آن برداشته شود و همه با هم مستجاب گردد.
بعد از گفتن اين مطلب از آنجا خارج شد و به طرف صحن حضرت مسلم عليه السلام رفت من هم به دنبال او بيرون آمدم ولي کسي را نديدم (1)

پي نوشت :

1. کمال الدين، ج 2، ص 86، س 30 و عبقري الحسان، ج 1، ص 284.

منبع مقاله :
يوسفي، محمد، (1390)، ملاقات با امام زمان عليه السلام در کربلا، قم، خورشيد هدايت، چاپ دوم